زندگی نامه حضرت خدیجه قسمت دوم
چگونه شد که رسول خدا صلی الله علیه و آله با خدیجه کبری ازدواج کردند؟
پاسخ
در متون و منابع تاریخی این ازدواج به این شکل بیان شده است
خدیجه از پیش مانند سایر مردم، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) عزیز قریش را به عنوان فردی امین و درستکار میشناخت. بر همین اساس از حضرتش دعوت کرد تا مسؤولیت یکی از کاروان های تجارتی وی را بپذیرد، و شاید هم میخواست شخص مورد علاقه خود را به دقت بیازماید.
به هر حال،حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) مسؤولیت کاروان را پذیرفت. خدیجه هم غلام مورد اعتماد خود مَیْسره را همراه حضرتش نمود، تا هم کمک کارش باشد، و هم هنگام بازگشت گزارش سفر را از وی دریافت کند.
در بازگشت کاروان تجاری، آن چیزی که بیش تر از خیر و برکت و سود تجارت این سفر، به سرپرستی حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)، نظر خدیجه را به خود جلب نمود، گزارش دل انگیز میسره بود:
✍ ... در بین راه به صومعه ی راهبی رسیدیم. امین کاروان زیر سایه درختی که نزدیک صومعه بود قرار گرفت، راهب صومعه آمد و پرسید: این شخص چه کسی است که زیر این درخت آرمیده است؟
گفتم: مردی از قریش، از اهل حرم.
گفت: تا کنون جز پیامبران خدا کسی زیر این درخت قرار نگرفته است!!
خدیجه بسیار متعجب شد و تشنه شنیدن سخنان میسره، که وی اضافه کرد و گفت:
در بین راه هوا به شدت گرم بود، ناگهان دو فرشته را دیدم که آمدهاند و بر سر امیر کاروان سایه افکندهاند و او زیر سایه فرشتگان حرکت میکرد.
سیره ابن هشام، ج1، ص199
این گزارش، آنچنان قلب خدیجه را از عشق به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آکنده نمود که بلافاصله خود را به عموی دانشمند خویش، ورقة بن نوفل رسانید، و جریان را با وی در میان گذاشت.
ورقة بن نوفل گفت: اگر این گزارش میسره درست باشد، محمد(صلی الله علیه و آله) همان پیامبری است که بعثتش به این امت وعده داده شده است، و من اوصاف وی را در کتابها خواندهام.
همان، ج1، ص203.
آن گزارش میسره، و این نوید ورقة بن نوفل، چنان طوفانی از محبت محمد(صلی الله علیه و آله) در دل خدیجه ایجاد کرد که بیصبرانه حضرتش را طلبید و خطاب به وی چنین گفت:
ای پسرعمو، به دلیل خویشی، شرافت خانوادگی، امانتداری، حسن خلق و راستگویی که در شما سراغ دارم، به شما اشتیاق پیدا کردم.
همان، ج1، ص201
نظرات شما عزیزان: